مرد احتیاج دارد درباره مشکلش فکر کند و راه حل مناسبی برای آن پیدا کند

*مرد زمانی که جوابی برای سوال یا مشکلش ندارد، هرگز نمی گوید:

وای خدای من چه باید بکنم

پس در غار تنهایی خود به دنبال راه حل است.

*مرد هنگامی که ناراحت و تحت فشار روحی است احتیاج دارد تنها باشد تا آرامشش را کسب کند و بر خودش مسلط شود زیرا او نمی خواهد عملی انجام دهد یا حرفی بزند که بعدا باعث پشیمانی اش بشود.

*مرد احتیاج دارد که خودش را بشناسد مردها زمانی که عاشق می شوند این دلیل از اهمیت بیشتری برخوردار است. مواقعی پیش می آید که آنها خودشان را فراموش می کنند.

آنها احساس می کنند که صمیمیت و نزدیکی بیش از اندازه به زن قدرت شان را از آنها می گیرد.

*بنابراین باید حدود این صمیمیت را مشخص کنند هر بار که بیش از حد به زنی نزدیک می شوند خود را گم می کنند و آنوقت است که زنگ خطر به صدا در می آید و آنها به غار تنهایی خود پناه

می برند اما سرانجام دوباره سرحال می شوند.

بیشتر مردان نمی دانند که حرف زدن و درد دل کردن برای بالا بردن سطوح اکسی توسین، در مقابله با استرس، به زن کمک می کند!

 بدون درک این کشش زیستی، مرد به اشتباه گمان میکند که زن از او راه حل میخواهد. پس حرف زن را قطع میکند تا راه حل هایش را بگوید. مرد این کار را میکند چون حل کردن مساله یکی از روش های او برای بهبود حال خودش به هنگام فشارها و ناراحتی هاست. او میپندارد که این کار به زن کمک میکند.